در آستانه

ساخت وبلاگ

دلتنگی در کمین است، سختی ها و شداید دوره ام کرده اند اگرچه همه عمر همین بوده است اما الان می ترسم چون میبینم زمان زیادی نمانده است وقتی جوان بودم معنی ترس را نمیدانستم، از شکست نمی هراسیدم چون آینده را داشتم چون جوان بودم و سالهای طولانی پیش رویم بود برای آزمون و خطا ،برای تلاش کردن و شکست خوردن، برای جنگیدن وزمین خوردن.. چه باکی بود از شکست وقتی هنوز فرصت های زیادی داستم؟ اما الان فرصت زیادی نمانده و همین ترسناک است فرصت  تکرار ندارم پس فرصت زمین خوردن ندارم باید هرجور شده پیروز بشوم باید هرجور شده حقم را از زندگی بگیرم چقدردلم می خواست هنوز باورهای مذهبی داشتم، چقدر دلم می خواست مثل قدیم ها وقتی می خواندم :الا بذکر الله تطمئن القلوب، دلم آرام می گرفت دلم می خواست وقتی می خواندم فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا احساس گشایش می کردم اما یک چیزی سرجای خودش  نیست  چیزی تغییر کرده، عوض شده، حتما این من هستم که عوض شده ام .قانون خدا که تغییر پذیر نیست .اما ته قلبم میدانم که فقط دست خدا است که می تواند دست مرا بگیرد. اسکاول شین میگوید اگر کسی زودتر از موعد، از آرزویی که در دل دارد سخن بگوید، از قانون تخلف کرده است و خودش، سبب بسته شدن راه رسیدن به آرزویش می شودزمانی خیلی به او اعتقاد داشتم اما الان او هم مثل هرباوردیگری در پرده ابهام قرار دارد.اما یک چیز را میدانم و با همه وجود باورش دارم و آن اینکه به آرزویی نمیشود رسید مگر آنکه آن آرزو همه چیز آدم بشود و میل رسیدن به آن آرزو آنقدر بزرگ بشود که جایی برای ترس،شک و تردیدویاس باقی نگذارد سالهاست برای رسیدن به آرزویی در تلاشم،درتب وتابم بارها و هربار ساعت ها سرچ کرده ام و از منابع مختلف اطلاعات جمع کرده ام مسیرهای طولانی تا شهرهای دیگر رفته ام تا با آن شخصی که بهتر از هرکسی اطلاعات مورد نیاز مرا دارد صحبت کنم ،مشورت و راهنمایی بگیرم و ذره ذره اطلاعات مورد نیازم را تکمیل کنم حالا درست بر آستانه هستم درست بر گذرگاه و در حساس ترین برهه  و همچنان جلو می روم

 

بیست و یک سال گذشت.......
ما را در سایت بیست و یک سال گذشت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abrovan بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:17