***
قرارمان
همین بهار
زیر شکوفه های شعر
آنجا که واژه ها
برای تو گل می کنند
آنجا که حرف های زمین افتاده ام
دوباره سبز می شوند
وَ دست های عاشقمان
گره در کارِ سبزه ها می اندازند
قرارمان زیرِ چشم های تو
آنجا که شعر
نم نم شروع می شود
***
عشقِ تو
مثل هوای دَم صبح است
تازه اَم می کند
کافیست کمی تو را نفس بکشم
کافیست ریه اَم را
از دوست داشتنت پُرکنم
***
عشق
تنها ارثیه ایست
که از من به تو می رسد
مرا ببخش اگر
با دست های خالی
دوستت داشتمت
برچسب : نویسنده : abrovan بازدید : 97